“مزیت رقابتی” (Competitive advantage) عبارتی رایج در متون اقتصادی و تجاری است. شرکت های بزرگ دائما درباره ایجاد مزیت رقابتی صحبت میکنند. اما منظور از مزیت رقابتی چیست؟
ویکی پدیا مزیت رقابتی را اینگونه تعریف میکند : “مزیت رقابتی وقتی رخ می دهد که یک شرکت در شاخصه ای یا ترکیبی از شاخصه ها به پیشرفتها و توسعه ها و قابلیتهایی می رسد که نسبت به رقبا برتری پیدا میکند. مانند دسترسی به منابع طبیعی، یا نیروی انسانی بسیار متخصص، تکنولوژیهای صنعتی یا اطلاعاتی و …”
پس مزیت رقابتی یعنی ویژگی شاخصی در کالا یا خدمات. حال اگر میخواهید ببینید شرکت یا محصول شما مزیت رقابتی قابل توجهی دارد یا نه، به پاسخ این سوال فکر کنید:
چرا باید مشتری در میان انبوهی از کالا و خدمات مشابه ، کالا و خدمات شما را انتخاب کند و نه کالا و خدمات رقبا ؟
سعی کنید برای این سوال پاسخ هایی واضح – و البته منطقی – پیدا کنید. مواردی را که فکر میکنید نیاز به تغییر دارند، تغییر دهید. ماموریت شما این است که تعداد جواب ها را بیشتر کنید. هرچقدر مزیت رقابتی محصول یا خدمت شما واضح تر و مهم تر باشد کار شما برای ترغیب مشتری به خرید راحت تر، رقابت با شما برای رقبا سخت تر و درنتیجه حاشیه سود شما بیشتر خواهد بود.
البته مزیت رقابتی فقط مختص کالا یا خدمات یک شرکت نیست. فردی که قابلیت کار بدون وقفه در شرایط اضطراری را در توضیحات شخصیتی فرم استخدام مینویسد، نسبت به کسی که این قابلیت را ندارد ،یک مزیت رقابتی مهم دارد که طبعا کارفرما را ترغیب میکند – در شرایط برابر – این فرد را بر دیگری ترجیح دهد.
حتی کشورهای مختلف هم مزیت رقابتی متناسب با خودشان را دارند. چون در بیشتر کشور ها هزینه سنگینی برای نیروی انسانی پرداخت می شود ، ارزان بودن نیروی کار در چین یک مزیت رقابتی مهم برای تولید کنندگان چینی است. این مزیت رقابتی باعث کاهش قیمت تمام شده کالا برای تولید کنندگان است که نتیجه آن تصاحب کل سهم بازار – با ایجاد یک جنگ قیمتی علیه شرکت های سراسر دنیا – است.
شاید بیراه نباشد اگر این مطلب را با سخنی از جک ولش (مدیر افسانه ای جنرال الکتریک) به پایان ببریم که میگفت :
” اگر مزیت رقابتی ندارید، رقابت نکنید! ”