مقدمه۱: کتابی که در اینجا با هم مرور خواهیم کرد، حاصل تجربیات یکی از مشهورترین سخنرانان امریکا در حوزههای بهبود فردی ، موفقیت و بازاریابی شبکه ای، «جیم ران» (Jim Rohn) است. او که متولد ۱۹۳۰ میلادی و دانشجوی انصرافی دانشگاه براون (Brown) بود، در ۳۱ سالگی، با ورود به صنعت «بازاریابی شبکه ای» (Network Marketing) میلیونر شده و تا اواخر عمر خود، به آموزش دیگران برای زندگی بهتر پرداخت. از آنجایی که برخی از شاگردان وی مثل «آنتونی رابینز» و «برایان تریسی»، از شهرتی جهانی برخوردارند، میتوان نتیجه گرفت که جیم ران، همانطور که آموزشهایش برای زندگی بهتر و موفقیت افراد در حوزه های شغلی و فردی بوده، خود نیز فرد موفقی بوده است.
در نهایت، او در سال ۲۰۰۹ (۷۹ سالگی) درگذشت.
مقدمه۲: هر چند انگیزهی من از خواندن این کتاب، ارتباط زیادی به مباحث رایج در بازاریابی شبکهای نداشت، چند مفهوم و ایده را در این کتاب دوست میدارم. ایدههایی که برای استفاده از آنها در زندگی خود، نیازی نیست حتما به بازاریابی شبکهای (یا حتی بازاریابی) علاقهمند باشید. نکاتی که سعی خواهم کرد آنها را بصورت خلاصه اینجا بنویسم.
اصل موضوع:
نکات جالب و آموزنده کتاب (از دیدگاه من)
۱. اولین نکتهای که در صفحات نخست توجهام را به خود جلب کرد، استفادهی مترجم از اصطلاح «بازاررسانی شبکهای» در ترجمه Network Marketing (نتورک مارکتینگ) بود.
طی سال های اخیر، شرکتهای متعددی با سوء استفاده از عدم درک صحیح جامعه از نتورک مارکتینگ (با القای مفاهیمی شبیه «بازاریابی شبکه ای، راهی برای سریع پولدار شدن») از افراد سادهلوح کلاهبرداری کرده و باعث سوگیری ذهنی منفی از اصطلاح «بازاریابی شبکهای» در ذهن عدهی زیادی شدهاند.
از طرفی، برنامه ریزی برای استفاده از تاثیرات شبکهای (مثل شبکه دوستان یا فامیل یا …) به منظورپیشبرد اهداف فروش، که برنامه فروش ریفرال (ارجاعی) نامیده میشود، از جمله نقاط قوت در بازاریابی کسب و کارهاست. در واقع، به نظر من، یکی از راههای مناسب و پایدار برای بازاریابی و ترویج فروش، استفاده از برنامه های ریفرال (Referral Marketing) است. (+)
بنابراین، شاید استفاده از اصطلاحی جایگزین مثل «بازارسازی شبکهای»، کمک کند با پیشداوری ذهنی کمتری به این مفهوم، به عنوان ایدهای برای بازارسازی محصولات و خدمات خود، فکر کنیم.
۲. شاید بتوان گفت ایده اصلی کتاب، این است که میتوان با صرف ۱۵-۱۰ ساعت در هفته، شغلی پاره وقت داشت و در آن برای کسب سود -و نه مزد- کار کرد.
هر چند منظور جیم ران از این کارِ پاره وقت، «بازاریابی شبکهای» است؛ اما ما الزامی نداریم که حتما این کار را انجام دهیم: می توانیم این وقت ۱۵-۱۰ ساعته را برای کاری که واقعا از انجام آن لذت میبریم اختصاص دهیم؛ یا کاری که فکر میکنیم در انجام آن توانمند هستیم؛ یا کاری که پیشبینی میکنیم در آینده، بازارِ کار و درآمد خوبی خواهد داشت. … در هر حال، فکر میکنم شرط لازم – و مهم – برای کارِ پاره وقت توصیف شده در کتاب، این باشد که در ساعات اختصاص داده شده به آن، برای مزد کار نکنیم.
۳٫ جادوی کار پاره وقت (the magic of part-time)
احتمالا بعد از مدتی و با بیشتر شدن درآمد شغل پاره وقت، به این فکر کنیم که چه می شود اگر “کار تمام وقتِ فعلی” خود را رها، و تمام وقت روی کاری که به آن علاقه داریم تمرکز کنیم؟
این همان چیزی است که در فصل ۳ و تحت عنوان «جادوی کار پاره وقت» (the magic of part-time) به آن اشاره شده است:
قدم بعدی این است که بتدریج آن را باور کنیم و جرات و جسارتِ «تمام وقت برای کسب ثروت کار کردن» را بدست آورید.
فرض کنید شما با ارائه محصول خود به ۱۰ مشتری، می توانید به ۲ مشتری بفروشید. در این صورت، موفقیت شما، یک پنجم (یا ۲۰ درصد) خواهد بود. در نتیجه، برای اینکه به ۲۰ مشتری بفروشید، باید محصول خود را به ۱۰۰ نفر معرفی کنید. به همین سادگی! پس: اولا، با بالا بردن تعداد ورودی های سیستم، از لحاظ ریاضی، میتوانید به هر هدفی که میخواهید، برسید و ثانیا، هنگام معرفی کالا برای اشخاص، نباید از خرید نکردن آنها ناراحت یا مایوس شوید. حتی نیاز نیست به آن فکر کنید! فقط کافی است ارائهای کامل برای تعداد کافی از افراد داشته باشید – و اصلا اهمیتی ندارد که از ۱۰۰ نفر، ۸۰ نفر هم خرید نکردند!
از طرفی، در اینجا یک حلقهی تاثیر مثبت (Positive Feedback) داریم: شما بعد از هر ارائه، شخص قبل از آن ارائه نیستید و به مرور مهارت های شما در ارائه، متقاعد سازی و … بهتر خواهد شد . لذا پس از مدتی، خواهید توانست ۳ نفر از ۱۰ نفر را به خرید محصول ترغیب کنید. پس بیشتر انرژی میگیرید، بیشتر کار خواهید کرد، موفقتر خواهید شد و مهارتهایتان بیشتر خواهد شد و دوباره این حلقه تکرار خواهد شد…
- قانون کاشت و برداشت (the Law of Sowing and Reaping)
این قانون (که در فصل ۶ کتاب آمده) یکی دیگر از جنبه های دوست داشتنی این کتاب برای من بود. جیم ران برای تشریح قانون کاشت و برداشت از یک مثال استفاده کرده است:
قانون کاشت و برداشت، داستان کشاورزی سخت کوش است که با بذر های مرغوب، تلاش میکند تا محصولی بکارد.
روزی کشاورز، برای کاشتن بذرها از خانه خارج میشود. در بین راه، مقداری از بذرها به زمین میریزد و پرندگان، آنها را میخوردند. “همیشه در زندگی، پرندگانی هستند که بذر ها را میخورند!” : شما با یک مشتری صحبت میکنید و او را برای خرید کالا مجاب میکنید. اما ناگهان دوستش از راه میرسد و به او میگوید: تو که نمیخواهی برای این آشغال پول بدهی؟! – در اینجا، پرندهای دانهها را خورده است!
کشاورز به کاشتن بذرها ادامه میدهد. مقداری از بذرها روی زمینهای نامساعد و خاردار میریزد و خارها، مانع رشد قسمتی از بذرها میشوند: اینها همان مشکلاتی هستند که در مسیر همه ما وجود دارند. بدقولیها، بدعهدیها و دشمنیها در محیط کار، از این دستهاند … اما اگر به کاشتن بذرها ادامه دهید، بذرها در نهایت روی زمین حاصلخیز میریزند.
بذرها شروع به رشد میکنند. اما با نخستین هوای گرم، قسمتی از گیاهان پژمرده شده و از بین میروند: تعدادی از مشتریانی که انتظار میرفت مدت زیادی با شرکت کار کنند، بعد از چند هفته، فعالیت خود را قطع میکنند: این « خارج از برنامه» است. اما چه میتوان کرد؟ «هیچ کار!» . پیشنهاد جیم این است که زیاد برای چرایی این موضوعات وقت نگذارید. به همان دلیلی که قسمتی از محصول پژمرده شده و نابود میشود، بخشی از مشتریان هم -در هر صورت- از دست خواهند رفت.
توضیحاتی درباره کتاب
این کتاب که پیادهسازی سخنرانیای از جیم ران است، دارای مشخصات زیر است:
نامِ اصلی کتاب: «جادوی کار پاره وقت» – نامِ فرعی: «رشد و پرورش در تجارت بازاررسانی شبکه ای» ترجمهای از :BUILDING YOUR NETWORK MARKETING BUSINESS by: Jim Rohn
تعداد صفحات: ۷۴ صفحه
پیاده سازی، ترجمه و ویرایش: توحید فریدونی، امیررضا هاشمی، رامین درگاهی
انتشارات: ذهن آویز